متن دلخواه شما
سه شنبه 8 بهمن 1398 ساعت 2:3 | بازدید : 255 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

بیب خوک شجاع یک فیلم خانوادگی کامل است که در سال 1995 اکران شد و ارزش مهربانی و اعتماد به نفس را آموزش می دهد.

هنگامی که باب ، خوک شجاع در سال 1995 به سینما اکران شد ، یک موفقیت واقعی بود. بعید نیست فیلمی که با صراحت برای خانواده ها داشته باشد ، چنین تحسین و انتقاد انتقادی داشته باشد. قدرت این فرقه کوچک توسط کریس نونان این است که بدانید چگونه می توانید برنامه های سرگرمی خالص را به خوبی با پیام های بسیار عمیق مخلوط کنید ، باز کردن مسیر به یک فیلمبرداری ضد گونه های خاص ، که - به عنوان مثال - توسط Okja بون جون هو انجام شده است.

بیب، خوک شجاع: تأثیرگذاری بر عموم و منتقدین
عمق و ظرافت هرگز cloying که Noonan داستان باب را می گوید به خوبی از بینندگان پاداش داده شده اند ، که مجموعه فیلم 254 میلیون دلاری را در مقابل بودجه 30 دلار بدست آورده اند. همدردی شخصیت اصلی و قوی. تأثیر داستان او ، علاوه بر ایجاد نسل جدیدی از گیاهخواران ، او همچنین توانست برنده منتقدان شود ، که با نامزدها و جوایز مختلف به این فیلم پاداش دادند. معتبرترین فیلم مطمئناً جایزه اسکار برای جلوه های ویژه است که مطمئناً کیفیت آن بخش خوبی از موفقیت فیلم است. برای ایجاد دیالوگ ها بین شخصیت های حیوانات (بسیار مهمتر از شانه های انسانی آنها) ، گرافیک های رایانه ای ساخته شدند ، تا لب را اصلاح کنند و در واقع کلمات فیلمنامه را تلفظ کنند. علاوه بر این ، در برخی صحنه ها - مانند ، به عنوان مثال ، رقابت نهایی سگ های چوپان - حیوانات به وسیله ماسک های شیرین مکانیکی جایگزین شده اند. به طور خلاصه ، کار عالی برای ایجاد یک تعامل کاملاً متعادل انسان و حیوان بین داستان و لحنهای واقع بینانه.

فراتر از تکنیک و عملکرد آن ، با این حال ، کارگردانی نونان نیز بسیار مورد استقبال قرار گرفت ، همانند اقتباس فیلمنامه از رمان دیک کینگ اسمیت و تفسیر بازیگران. دقیقا به همین دلیل ، حتی اگر پیروزی در جلوه های ویژه باشد ، بابی چندین بار نامزد اسکار در سال 1996 جمع کرد ، از جمله برای بهترین فیلم ، بهترین کارگردان و بهترین بازیگر نقش مکمل برای جیمز کرومول (که بعد از کار روی این فیلم است. وگان شوند) علاوه بر این ، باب ، گلوله‌ شجاع نیز در همان سال برنده گلدن گلوب برای بهترین کمدی شد.

متفاوت ، اما یکسان است
در اصل داستان Babe ، واقع در حومه سبز نیوزیلند ، یتیمی است که توسط یک جامعه پذیرفته شده است - که علیرغم تنوع آن - از او استقبال می کند و باعث می شود که او به طور کامل جزئی از یک خانواده باشد. باب احاطه شده به عشق به دوستانش ، به خصوص با توجه به عشق مادر مادری اش ، مگس مرزی ، بابی قوی و مهربان و با ایمان غیرقابل توصیف در خواب خود برای تبدیل شدن به یک سگ چوپان.

حتی قبل از اینکه فرگنی آن را در یک مستند به جهانیان اعلام کند ، باب به فرزندان آخرین نسل یاد داد که بدون در نظر گرفتن شرایط شروع ، آرزوی قدرت است. این پیام مثبت لحن کل فیلم را تعیین می کند ، و به طور قطعی مهر و موم کردن باب به عنوان یک قهرمان مهربان ، که به جهانیان می آموزد که یک "خواهش" و "متشکرم" می تواند بسیار مؤثرتر از نگرش قلدر و نمایش قدرت باشد.

در عین حال ، واکنش جامعه (در ابتدا حیوان ، پس از آن نیز انسان) مزرعه نشان می دهد که چگونه حمایت و اعتماد ابزاری ضروری در رشد مسالمت آمیز یک کودک شاد ، قوی و با اعتماد به نفس (یا خوک) است. علیرغم تفاوت ها و تقسیم به کلاس ها ، که سگ ها برای آنها حیوانات سری A هستند ، در حالی که خوک ها ، غازها و گوسفند ها به پس زمینه جابجا می شوند ، احساس خانواده همه را برابری می کند: همانطور که در بهترین روایات روایی ، "فراز و نشیب" دقیقاً خواهد بود توانبخشی "عزیزم برای آموزش احترام و برابری بین گونه ها ، همیشه با زبان و روش شیرین و مودبانه خود.

بیب، خوک شجاع فیلم احساسی کلاسیک برای تماشای در هر سنی است. اگرچه (حداقل در گذشته) تکنیک عمل اکشن برای بچه های کوچک کمی دفع کننده بود ، اما فیلم به لطف کاریزمای شخصیت اصلی شخصیت مورد توجه مخاطبان جوان قرار گرفت. نه تنها این: مثبت بودن تعاملها و احساسات قابل لمس بنگاه به ظاهر غیرممکن بابی باعث شده است تا کوچکترها (و بزرگترها) به همان اندازه شکافهای موسیقی موشهای کشور که گاهگاهی دیوار چهارم را برای اظهارنظر در مورد داستان سوراخ می کنند ایجاد کند. .

اکنون که بینندگان جوان به تصاویر سه بعدی و اکشن زنده عادت کرده اند (فقط به سرمایه گذاری عظیم ریبوت های دیزنی فکر کنید) ، احتمالاً باب حتی قوی تر ظاهر خواهد شد. با مضامین و تکنیک ، Babe فیلمی است که با پیروزی در شرط بندی خود در همه جبهه ها ، پیش از وقت خود بازی کرده است. به طور خلاصه ، یافتن فیلمی آسان نیست که پتانسیل آن در سالها افزایش یابد ، اما Bebe می تواند این کار را انجام دهد و موارد دیگر.

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 8 بهمن 1398 ساعت 1:58 | بازدید : 232 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

با فصل نهم حماسه جنگ ستارگان به پایان می رسد. در اینجا بررسی بدون اسپویلر The Ascent of Skywalker است

پس از 42 سال ، حماسه Skywalker به پایان می رسد. جنگ ستارگان از 18 دسامبر وارد سینماها می شود: ظهور Skywalker ، آخرین فصل "شناسی جدید" جنگ ستارگان ، به لطف خیال بی حد و حصر جورج لوکاس متولد شد. برای انجام مأموریت خود ، ج.ج. آبرامز پشت پرده خواستارترین دوربین در تمام سینمای اصلی است. آبرامز پیشتر قسمت های VII ، The Force Awakens را کارگردانی کرده بود ، و سپس باتوم را به فیلم The Last Jedi به ریان جانسون منتقل می کرد.

در بازیگران ، قهرمانان این مثلثی برمی گردند: دیزی ریدلی در نقش ری ، جان بویگا در فیلم فین ، آدام درایور در کیو رن و اسکار اسحاق در فیلم پو دیمرون. همراه با اهرم های جدید ، کری فیشر که به پوشیدن لباس ژنرال لئیا ارگا باز می گردد ، حتی اگر او در تاریخ 27 دسامبر 2016 ما را ترک کرد. شخصیتی که نقش او قبلاً قبل از درگذشت بازیگر نقش اول مرد نوشته شده بود ، به صورت دیجیتالی بازسازی شد تا بتواند چرخه روایت آنها را کامل کنید و پس از دیدن فصل نهم ، مشخص است که حضور وی از همیشه با ارزش تر است. علاوه بر این تأییدها ، که قبلاً می توانست به صورت موثق در نظر گرفته شود ، بازده های غیر منتظره ای نیز به همراه خواهد داشت.

جنگ ستارگان: ظهور Skywalker ، حماسه ای ارزشمند که پایان می یابد
شایعات مربوط به آینده حماسه جنگ ستارگان حاکی از آن است که ظهور Skywalker واقعاً آخرین فصل از حماسه است که حداقل چهار دهه در مورد این حلقه باقی مانده است. تا آنجا که همکاری دیزنی. در بازپرداختهای شگفت انگیز داستانهای فروخته شده (بین راه اندازی مجدد و دنباله) ، فیلم J.J. آبرامز تمام عناصر را برای قرار دادن کلمه "پایان" در تاریخ Skywalkers در اختیار دارد. اگر به آن «کهکشان بسیار دور» برگردیم ، بنابراین دنبال کردن داستان شخصیت های دیگر و زمان های دیگر خواهد بود.

ظهور Skywalker (مبهم به ایتالیایی ترجمه شده است ، جایی که "ظهور Skywalker" می توانست با "ظهور Skywalkers" به خوبی حاصل شود) رشته های مثلثی را که در سال 2015 آغاز شد ، می کشد. فیلم ها پاسخی را می یابند ، و همچنین یک پایان ارزشمند که یک بار برای همیشه حل می شود (؟) درگیری داخلی و خارجی است که شخصیت ها و کل جهان را عذاب داده است.

با تماشای تماشاگران جدید اما ادای احترام به افراد قدیمی
بسیاری از جنجالهایی که پیرامون مثلث جدید جنگ ستارگان به وجود آمده ، روحیه دلتنگی را برای تماشاگران نگهبان قدیمی ، کسانی که از حماسه اصلی از دهه هفتاد دنبال می کنند ، تبدیل کرده است. در میان این اتهامات ، تکرار بدرفتاری طرح های روایت فیلم های اول با به روز کردن مدل با کاراکترهای جدید ، بیشتر "دیزنی" و مناسب برای مخاطبان بسیار جوان است. شاید فقط برای رها کردن حتی یک تماشاگر ناراضی (چه اتوپیایی!) این آخرین فیلم ترکیبی از هر سه تریولوژی است ، اما با نگاهی به اصل. تماشاگر مناظر ، شخصیت ها ، دینامیکی را که قبلاً برای کسانی که همیشه حماسه را دنبال کرده اند ، پیدا خواهد کرد.

به همین ترتیب ، حتی آنهایی که خیلی جوان یا کم اشتیاق هستند و فقط با این آخرین فیلم ها به جنگ ستارگان نزدیک شده اند ، می توانند از داستان آبرامز و ذائقه وی برای صحنه های تماشایی قدردانی کنند. علاوه بر این ، مانند هر فیلم خوب دیزنی ، جایی وجود دارد که طلسم دیگری را به درون خوانده کوچک D-O معرفی کند.

جنگ ستارگان: ظهور Skywalker با قلب تماشاگر صحبت می کند

 

 

برای قرار گرفتن در کنار امنیت ، آبرامز در احترام برخی از "قرار ملاقات" هایی که ستارگان جنگ به ما آموخته اند منتظر نمانیم. مسابقات در یک سفینه فضایی در مناظر بیابانی ، دوئل های طولانی و تماشایی با چراغ های برق ، ماموریت های به ظاهر غیرممکن که به لطف شجاعت شخصیت های فردی ، اسلایک های طنز از دریدها برطرف می شوند: در Rise of Skywalker این همه و حتی چیزهای دیگر را خواهید یافت.

لحظاتی از پیشرفت نقشه وجود دارد که در آن پیچیده و سپس با استدلالهای نسبتاً ضعیف خود را بیرون می کشد. استفاده مداوم از "حضور" برای توجیه اقدامات غیر قابل توضیح غیرقابل توصیف ، از جمله موارد دیگر ، مورد سوء استفاده قرار می گیرد. آیا می توان به چنین گسترش نیرو فکر کرد که باعث شود همه ، حتی "غیر جدی" ، کمی روانی شوند؟ در عوض ، به نظر می رسد بسیاری از راه حل ها برای ایجاد فضایی برای اکشن و صحنه های مادر شتاب گرفته اند. این کارها ، درست است ، اما به قیمت توسعه ارگانیک کل داستان.

با این حال ، یک سری صحنه ها با احساسات بسیار بالایی روبرو هستند. از نظر استراتژیکی ، آبرامز از پیچ و تاب و پیچ و تاب استفاده می کند تا لحظات کلیدی را ایجاد کند که فضای کمی برای انتقاد از فیلم نامه باقی می گذارد و در سطح کاملاً متفاوت کار می کند: احساسات محض. خلاصه اینکه ، آبرامز بازی آسان و برنده دارد.

در نتیجه
آسان کردن یک تریولوژی که با برخی از ضعف های ساختاری بسیار مهم آغاز شد ، آسان نبود. مهمتر از همه ، همدلی کمی است که با شخصیت اصلی شخصیت ری که کاریزمای شخصیت های اصلی تریولوژی های دیگر را ندارد ، ایجاد می شود. هرچه جدی جوان مطمئناً از بین این سه فیلم گشوده شود ، او به این معنا نیست که اختلاف بین خیر و شر با لوکاس به مخاطبان خود عادت کرده است. این کار توسط کیلو رن انجام شده است ، که تأیید می شود موفق ترین شخصیت مثلث جدید است. با تشکر از تفسیر آدام درایور ، که به عنوان یکی از بهترین بازیگران نسل خود نیز تحسین می شود به لطف اجرای داستان اخیر عروسی ، کیلو رن شخصیت جدید Darth Vader یا حداقل آن است که به شخصیت غیرقابل تکرار لوکاس نزدیک تر می شود. . وسواس کیلو با پدربزرگش - وادر - در حقیقت - در این فیلم تحقق می یابد و بارور می شود. تکامل کیو رن - بن سولو جالب ترین ، کامل ، هیجان انگیز و تحت الشعاع همه دیگران است.

درس عالی The Rise of Skywalker و کل حماسه جنگ ستارگان Force است. این انرژی عرفانی که جهان را فرا گرفته و به شما امکان می دهد تا آنچه را که خوب و بد است تشخیص دهید ، شجاعت و خودآگاهی نه تنها به جدی ، بلکه به همه موجودات زنده می بخشد. از طرف دیگر ، اگر این فقط یک جنگ جدی و سیث بود ، جنگ ستارگان احتمالاً چنین تأثیر و پایداری را که داشتند ، نداشت. پیروزی واقعی آگاهی جمعی است ، بدون آگاهی دادن به بقای خود به ارزش این یا آن قهرمان ، آستینهای خود را بچرخانید. جدی و سیث چیزی نیستند جز قطبی شدن آگاهی بشر ، که با وجود همه قدرت خود در دفاع و غلبه بر ستمگر ظهور می کند. و این بهترین از همه داستان هاست.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 8 بهمن 1398 ساعت 1:55 | بازدید : 246 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

پینوکیو توسط ماتئو گارون از هرگونه جزئیاتی که می توان نتیجه گرفت ، احتمالاً بهترین جابجایی تا کنون است!

فقط Matteo Garrone می تواند صفحات افسانه The Adventures of Pinocchio را مرور کند. داستان یک عروسک (که توسط کارلو کلودی بین سال های 1881 تا 1883 نوشته شده است) و فیلمی را به نمایش می گذارید که با ایمان نشانگر واقعیت های برجسته مشهورترین عروسکی همه زمان ها است ، روی یک داربست دراز کشیده است که نه خیانت می کند و نه نگاه آن را پنهان می کند. مدیر. اشعار گاه پر افتخار از تصاویر که از صفحه نمایش بیرون می آیند با مشهورترین داستان آموزشی جهان ، در هم تنیده و با یک فداکاری خالص و عمیقاً شگفت انگیز برای آنچه داستان کالدی را نشان می دهد و حتی یک مودوک ساخته شده در ایتالیا را به خود جلب نمی کند ، تزئین شده است: در مناظر ، در انتخاب بازیگران ، در موسیقی. همه چیز استعدادی از کارگردان را نشان می دهد و فریاد می زند که پس از تعجب با آثاری چون ایل راکونتو دی د راکونتی و دگمن ، انتظارات بسیار بالایی را که در پشت این تحریم بی حد و حصر پنهان شده ، خیانت نمی کند.

پینوکیو (2019): داستان عروسکی که زندگی را آموخته است


در مناظر خرد ، مرطوب ، فرسوده و خاکستری / سبز یک روستای تختخواب ، داستان یک گپتتو بسیار ضعیف اما خوب (روبرتو بنینی) آغاز می شود ، که با گرسنگی چنگ می زند ، با ورود تئاتر عروسکی ، نور زندگی را دریافت می کند. که بلافاصله او را به سمت راه حل سوق می دهد: یک عروسک عروسکی بسازید و به دنیا سفر کنید تا بتوانید زندگی خود را بدست آورید. با این وجود اتفاقی که برای نجار می افتد خارق العاده است و همه ما آن را می شناسیم: پینوکیو یک عروسک عروسکی ساده نیست بلکه یک کودک چوبی کاملاً قادر به حرکت ، صحبت ، بازی و همچنین مهمتر از همه این است که دچار مشکل شود!
گارون که فیلمنامه این فیلم را به همراه ماسیمو سچرینی نیز ویرایش کرده است ، با اثبات وفاداری به ادبیات ، اجازه می دهد هیولاها و موجودات خارق العاده ای در رقصی به وجود بیایند که در آن تمام احساسات انسانی بویژه بدترین ها با هم مخلوط شوند. وسوسه ها ، امیدها و شرارت های جهان همه با یک طعم باستانی در میکروسکوپ می ریزند ، در فضایی معلق می شود که به طور سالانه به همان اندازه غیرقابل دستیابی است که نزدیک است ، شهری متشکل و معتبر که در آن بدون تردید حرکت کند.

کاردستی تصفیه شده ماتئو گارون و خدمه وی در خدمت پینوکیو

با VSCO با kp1 از پیش تعیین شده پردازش می شود
گارون با دوربین خود مناظر و شخصیت های منبت کاری شده و درونی دارد. با تکیه بر پروتز اضافه شده از با شکوه ترین لوازم آرایشی توسط Mark Coulier (هتل بزرگ بوداپست ، هری پاتر) مفسران معماران را بار می کند و در عین حال آنها را به چشم تماشاگر خسته می کند: چنان پیچیده ، مصنوعات ، با دید بصری ، آتش Gigi Proietti's Fire Eater حلزون ماریا پیا تیمو ، کریکت صحبت کننده داوید ماروتا ، کاملاً همان چیزی است که باید باشد: چرخ دنده های مکانیسم پیچیده ای که مسیر حرکت به هوشیاری انسان منجر می شود. هیچ فناوری پیشرفته ، در مورد Il Racconto dei Racconti ، واقع گرایی پوچ را تحت تأثیر قرار نمی دهد ، و از این طریق از جلوه های دست ساز ویژه ای که "دیوار چهارم" را تجزیه می کند ، پشتیبانی می کند و باعث می شود ما رگهایی را که از طریق صورت و بدن پینوکیو عبور می کنند ، لمس کنیم. در آن ترفند پر دردسر ، بشریت و داستان غیرقابل تفکیک قرار می گیرند و عموم مردم به طرز وحشتناکی از تشابه های زندگی مثل شخصیت اصلی و وجود مشترک انسان ، لذت می برند.
پینوکیو دی گارون (دقیقاً مانند کلودی) یک استعاره برای سفری است که هر فرد در پی آن می داند که او کیست و دوست دارد کی شود. ما ، غالباً عروسک های سرنوشت ، به رحمتی از مراجعان جذاب و خطرناک درست مانند گربه و روباه با بازی روکو پاپالئو و ماسیمو سیچرینی (کاملا به موقع!) ، که بدون خط گوش دادن به صحبت های ما کریکت (که شاید پایان آن باشد با چکش دقیقاً مانند پینوکیو) ، که به خودمان اجازه می دهیم از سرزمین اسباب بازی ها وسوسه شویم و می بینیم که بزرگ شدن بسیار دشوار و خواستار است. حتی همه ما ، دقیقاً مانند پینوکیو ، در پایان به خوبی می دانیم که زمان یک ارزش اضافی است و حمل انگیزه تحولات طبیعی معادل "بودن" است ، که به عنوان انسان موجود است.

پینوکیو (2019) بازیگری مناسب است که در آن همه دقیقاً چه کسی هستند

 

این کارگردان با لطف متوجه این اخلاقی می شود و از این اخلاقی جابجا می شود ، او از جزئیات خردمندانه ، خشن و بی نقص ، موازی با نوشته های مقدس نمی کشد ، او نمی ترسد برای ورود به بخش modus operandi قرن نوزدهم به منظور بازگشت به تماشاگران یک پینوکیو معتبر و بی موقع ، یک پینوکیو که یک افسانه نیست ( اما آیا تا به حال بوده است؟) اما اکتشاف در جهان ، بهتر یا بدتر. واقعیتی که همه جا وجود دارد و بدون حمایت چنین مترجمان بی عیب و نقص بی نظیری روی پرده بزرگ غیرممکن خواهد بود.
چهره پدری گپتتو در تشدید حقیقت و همدلی ، که در آن بازیگر تمام بدنی خود را روی صفحه قرار می دهد ، کاملاً روبرتو بنینی را به دست می گیرد: سرخپوشان ، سرما ، با یک ریش ناسازگار ، خودش را به چارلی چاپلین می چسباند که زیبایی آن را نشان می دهد. سناریو نگاری باریک و تفصیلی (کار دیمیتری کاپوانی). در گپتتو انسانیت ، شفقت ، شجاعت و عشق بی قید و شرط وجود دارد که همه دروغ و دروغهایی را که ما در بیشتر مدت فیلم شاهد آن هستیم ، متعادل می کند.

فدریکو ایلاپی کوچک با کمال تقلید می کند و تنبلی و سادگی پینوکیو را بازی می کند و سایر بازیگران نیز کم نیستند: هرکدام قسمت بزرگ کمی خود را دارند (آلیدا بلداری کالابریا و دریایی واکت به عنوان نسخه کودک و بزرگسالان از پری آبی ، آلیسیو دی دومنیکانتونیو در لوسیگوئولو ، پائولو گرازیوسی به عنوان ماسترو کیلیگیا ، ماسیمیلیانو گالو به عنوان کوروو ، تکو سیلیو به عنوان قاضی گوریلا ، جیانفرانکو گالو و مارچلو فونته در لا سیوندا و ایل پاپاگالو ، انزو وترانو به عنوان استاد ، نینو اسکارینا در کسانی که از Omino di burro و Maurizio Lombardi در مناطق تنا) ، آنها در دادن صدا به جهان پینوکیو نقش دارند.

پینوکیو توسط Matteo Garrone ، پشتیبانی شده توسط موسیقی توسط Dario Marianelli و عکاسی توسط Nicolaj Brüel
عکاسی عکاسی از نیکولای برول (برنده دیوید دی دوناتلو در سال 2019 برای Dogman) همه چیز را با آن تصاویر هماهنگ می کند که در آن ، نور خورشید کورکننده ، منظره را اشباع می کند ، در حالی که chiaroscuro مهتاب ، نرم و مهد رودخانه های احساسات است. رنگ ها زنده ، زنده ، پر از دوران باستان و خاطرات چاپ شده بر روی کاغذ غیر بازیافت شده است.

و موسیقی داریو ماریانلی برنده جایزه اسکار ، ساخته شده از پیانو و چوبهای چوب ، که در Ennio Morricone می پیچد و ما را به فضایی سوق می دهد که با تعطیلات کریسمس اوج می گیرد ، کاری جز این نیست که مسیر انسداد عروسکی را قدم به قدم در او هدایت کند. ماجراجویی که باعث می شود پس از مدت نامشخصی کودک واقعی شود.

خلاصه ، همانطور که در ابتدا گفتیم ، فقط ماتئو گارون می توانست محبوب ترین و مورد آزار و اذیت رمان کودکان تا کنون را منتقل کند ، احتمالاً بهترین تفسیر مجدد از آثار کلدی را ارائه می دهد.

پینوکیو از 19 دسامبر سال 2019 با 01 توزیع در سینما حضور داشته است.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 5 بهمن 1398 ساعت 17:40 | بازدید : 345 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

یک قتل حل شود و معاون دادستان که مسئولیت تحقیقات را به عهده دارد مظنون باشد: فرض بر این است که بی گناه ما را در گرداب یک فتنه اسیر می کند که می داند چگونه بیننده را تا آخرین لحظه خود در حالت تعلیق نگه دارد.

طرح Presume Innocent در مرکز رویدادها مشاهده می شود Rusty Sabich (هریسون فورد) معاون دادستان درخشان است که با قاطعیت و متعادل حرفه خود را انجام می دهد ، و اطمینان می دهد که در بیشتر موارد عدالت انجام می شود. آنچه از کنترل او فرار می کند جذابیتی اسرارآمیز است که او برای همکارش کارولین پلیموس (گرتا اسکچی) ، یک زن جذاب و زیرک ، احساس می کند و می داند چگونه مردان بالقوه قدرتمندی را به خود جذب کند. پس از یک رابطه طوفانی با او ، کارولین به طور مرموزی در آپارتمان خود کشته می شود. Rusty وظیفه تحقیق به دستور دادستان بخش خود را خواهد داشت ، اما در طی تحقیقات برخی سرنخ ها به او گزارش می دهند. او به این ترتیب خود را درگیر ، تحقیق و مجبور می کند تا به بهترین وکیل در میدان و رقیب تاریخی خود روی آورد تا بتواند در برابر اتهامات مطرح شده علیه وی دفاع کند.

تریلر با برش کلاسیک ، با مهارت و کارگردانی و تفسیر
فرض-بی گناه، فیلم 1990

براساس رمانی به همین نام توسط اسکات تورو ، قلم مشهور ژانر تریلر قانونی ، که همچنین از افراد خبره محیط مورد نظر است ، Presunto Innocente فیلمی در سال 1990 به کارگردانی آلن جی پاکولا است که از یک جهت کلاسیک و پرس و جو استفاده می کند: نه در واقع ، این یک تصادف است که تعداد زیادی از نزدیکان وجود دارد ، مثل اینکه همیشه می خواهیم ما را در چشم انداز دعوت کنیم تا شخصیت ها و شخصیت هایی را که در حل یک قتل درگیر هستند و از پایان غافلگیرکننده به یک معما تبدیل می شود.

دقیقاً برای این نوع انتخاب کارگردانی ، تکیه بر تفسیر سطح بالا ضروری است. هریسون فورد به عنوان پیشکسوت Presunto Innocente ، عالی است ، اما کل بازیگران با استادانه از پویایی هیجان انگیز پشتیبانی می کنند که دارای دروس آشکاراکیه آشکار است. نه تنها در انتخاب ما به دنبال انتظارات غیرمنتظره ، به دنبال توسعه matryoshka بین وقایع گذشته و حال ، بلکه موسیقی متن فیلم را نیز به عنوان مفسر هر احساسی و خلقی تبدیل می کنیم. واضح است که پاکولا اجازه نمی دهد موسیقی همانند یک فیلم هیچکاک - استاد بی نظیر در این فیلم - تأثیرگذار و فراگیر باشد ، اما انگیزه الهام بخش از آن استقبال می شود.

فرضیه معصوم: تنظیم دقیق و بازی تعلیق
فرض گناه

فیلم بودن از '90 فرضیه معصومیت ، به طور طبیعی از وزن زمان رنج می برد ، به عنوان شهادت عکاسی به طور خاص ، که با این حال سزاوار توجه است: یک مراقبت آشکار در تنظیمات ، همچنین در رنگها ، بالاتر از همه زمینه های کار بخش حقوقی توسط دادگاه وجود دارد. به دفاتر ، که به ما امکان می دهد درک کنیم که چقدر فرصت باقی مانده است. اتاق های قدرت عدالت همان مواردی است که وظیفه دشوار روشن کردن پرونده ای که می تواند تقریباً خصوصی تعریف شود ، آماده است تا با توجه به عدالت عمومی داوری شود. به همین دلیل تنظیم نقش غالب دارد.

اگرچه داستان با روایت آرام و تدریجی روبرو می شود ، اما هرگز خطر خسته کننده آن را به همراه نمی آورد: پیش فرض معصوم ، با بازی لطیف و کلاسیک ترک سرنخ در گفتگو ، در چهره اخم یا پیچ و تاب ، باعث تعلیق می شود. نقطه قوت آن ، همچنین غلبه بر آزمون زمان.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 5 بهمن 1398 ساعت 17:36 | بازدید : 360 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

کودکان، با والریو مستاندره و پائولا کورتلزی ، پرتره والدین و نسلی است که ماتیا توره ما را ترک کرد. 

والدین بودن در دهه 2000. عاشق شدن در دهه 2000. آدم بودن در دهه 2000 این همان چیزی است که ماتیا توره توضیح داده است ، میراثی که وی قبل از عزیمت به وی اهدا کرده است ، خیلی زودرس ، بسیار پر سر و صدا. پر سر و صدا زیرا از این پس ، سکوت در اصالت سینمای ایتالیا ، تئاتر و ادبیات کاهش خواهد یافت. باطل ، تا کنون پر از صدا ، که ماتیا توره به خوبی می دانست چگونه می گوید و از واقعیت بیرون بکشد ، با ظریف ترین و در عین حال باردارترین تضادهای آن زندگی روزمره که همه ما از آن آگاه هستیم و قلم نویسنده توانسته است هر بار با وضوح برخورد کند. کریستالی.

پسران نمونه دیگری است. یکی از واقعی ترین ، بالغ ترین. این ناشی از آن جنون است که تولد افراد نادر و پدربزرگ و مادربزرگ امروز ، جوانان ، سوابق مالیاتی و گروههای طبقه بندی شده Whatsapp است - موجودات کوچک برابر با ما. موجودات كوچك و ساده ، نیاز به توجه همه ما ، مراقبت های باورنکردنی ، كه این مقدار از آن زمان و انرژی را دزدی می كنند ، آنها را به صورت غرور ، خوشبختی بلامنازع باز می گردانند ، عشقی كه تصور نمی كردید می توانید آن را بی اندازه و احساس كنید.

کودکان - پدر و مادر بودن در ایتالیا از کودکان ، سینما
با شروع از یک مونولوگ از همان برج ، که جهتش به جوزپه بونیتو منتقل شد در زمان بازگشت بیماری در وجود فیلمنامه نویسان ، در حال فشرده شدن بود ، فیگلی نظم و ترتیب یک زن و شوهر ایتالیا امروز ، مبارزه را می بیند. در برابر جامعه و در مقابل خود زوال است كه فرزندان در ذهن و عادات خانواده ای عادی ، بسیار عادی ایجاد می كنند ، زیبائی به خاطر عادی بودن مطلق آن. این فیلم در بخش های مونوگرافی تقسیم شده است ، جایی که هرکدام به یک جنبه قهرمانانه و غم انگیز از زندگی والدین اختصاص داده شده است ، فیلم از طعم ذاتی در دشواری های خانواده ها در امور فعلی مدرن روبرو می شود. از میان کسانی که خود را با اقدامی شفاف و شجاع در این کشور از زاد و ولد به صفر درصد رساندند و تولد نه یک بلکه دو فرزند را به اتمام رساندند ، دو عضو جدید این جامعه هستند که مانع از جوانی می شوند. آرامش را از آنها منع کنید ، آنها را تحت هر شرایطی آزمایش کنید و آنها را در پایان ماه با دشواری وارد کنید.

اما ، با وجود بی ثباتی اقتصادی و فرهنگی ما ، که به خوبی با فیلمنامه لاغر و درخشان ماتیا توره بیان شده است ، هرگز این احساس غرق شدن را نمی توان از طعنه موقعیتها و خود زندگی برتری داشت ، هرگز نارضایتی مزمن نیست یا ترس از عدم تهدید چیزهای کوچک برای لذت بردن ، و همچنین احساس محرومیت از شخص در عملکرد کودک و شریک زندگی وی نیست. این حساسیت است که خود را به خانه بی نظم شخصیت های اصلی بازی می کند که پائولا کورتلسی و والریو مستاندره ، حقیقت بسیار ساده اما بسیار عمیق از دیالوگ ها ، از نگاه های گاه و بیگاه ، دیگران پر از امید برای آینده ای هستند که ما در مرحله اول به دو سمت خود حرکت کردیم. تا ناگهان چهار ساله شود

کودکان - بین عشق و خانواده ، تنها یک وعده وجود دارد: فرزندان متحد
اما همچنین عشق به عنوان فاجعه مقاومت است که تور و بونیتو از آن روایت می کنند ، که مستاندره و کورتلزی با طبیعی بودن یک زوج معمولی ، که تصمیم گرفته اند در آنجا باشند ، متحد می شوند. این دقیقاً تنها وعده است ، تنها مانعی که شما می توانید در کشوری حمله کنید که در پویایی روابط شخصیت های اصلی منعکس شده است ، موانع آنها بسیار عادی است و به همین دلیل مقدر شده است که همه را لمس کنید. متحد باشید. پسران داستان تغییر است ، اما به واسط those آن دو نمونه اول است که تصمیم به دست زدن و راه رفتن به سمت سرنوشت خود گرفته اند ، به آن اعتقاد داشته باشید ، تلاش می کنید ، حتی وقتی غریزه به شما می گوید خودتان را از پنجره بیرون بریزید.

و دقیقاً کبیسه ای است که کاراکترهای پسران بارها و بارها انجام می دهند ، از ناشناخته بودن مشکلات پیچیده دوست داشتنی و والدین این ایتالیا که باعث می شود فرزندان کم و کمتر شوند و توسط کلاس بازنشستگان حمل شوند ، از این کشور زیبا است که والدین را مورد هذیان قرار می دهد. عدم همدلی ناشی از الگوهای خانوادگی گذشته است و از احتمال نه چندان پنهان این امکان وجود دارد که بتواند در همان اشتباهات پدران قرار بگیرد ، رنج می برد. اما از طریق مثبت بودن کمدی است که درام ها فیلتر می شوند ، در مواجهه با عجیب می توان اصیل ترین وجه های واقعیت را نشان داد. نسلی که توسط Mattia Torre عکاسی شده و فاقد حس و سلیقه سینمایی است و از تخیل غافل نمی شود که تنها اتاق هایی برای ساخت مجالس و مبلمان بسازد ، سعی در ادامه خود دارد تا با همان چشم ها خود را ببیند و یکی را در کنار هم احساس کند. برای دیگران ، تنها و تنها با امید غیرقابل برگشت برای داشتن خانواده ممکن است. متنی خیره کننده ، که در آن بسیار بی پروا محتاط است. پسر سوم ماتیا توره ، که او اولین قدم های خود را برداشته و حالا که می تواند با پاهای خودش بتواند به عموم مردم برسد.

فیگلی ، تولید شده توسط Wildside ، Vision Distribution و The آپارتمان ، از 23 ژانویه در سینماها خواهد بود که توسط Vision Distribution توزیع شده است.

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 4 بهمن 1398 ساعت 18:18 | بازدید : 301 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

مصاحبه لوسیانا پرووچی با نیکی کارو ، کارگردان مولان (2020).

توسط Redazione - آخرین بروزرسانی: 18 ژانویه 2020 18:24 - زمان خواندن: 1 دقیقه 18 ژانویه 2020 18:24
ما فرصت داشتیم از 26 مارس 2020 با کارگردان نیکی کارو ، انتخاب شده توسط دیزنی برای کارگردانی اکشن مولان ، در سینما مصاحبه کنیم. وی در مورد تفاوت های این فیلم با کارتون ، کارگردانانی که از آن الهام گرفته اند و به ما گفت. دلایلی که باعث شد او بازیگر زن لیو یفیعی را انتخاب کند که به گفته وی معلوم شد یک جنگجو واقعی است!

مولان (2020): آنچه را در فیلم پیش نمایش دیدیم ، در اینجا پیدا کنید
همانطور که برای بیشتر مشهور است ، این فیلم با الهام از شعر چینی است که داستان هوآ مولان ، دختر ارشد یک مبارز محترم را روایت می کند که برای نجات جان پدرش ، با وجود سن بالا مجبور به رفتن به جنگ شد ، خود را مبدل کرد. به عنوان یک سرباز فرض هویت هوآ جون. بسیاری از موانع پیش روی شما قرار خواهد گرفت ، اول از همه واقعیت داشتن طبیعت واقعی آن است. با وجود چند ضربه ، دختر در نهایت ارزش خود را ثابت کرده و چین را نجات می دهد.

 

مولان یک فیلم درام اکشن حماسی آمریکایی آینده به کارگردانی نیکی کارو است که فیلمنامه آن توسط ریک جفا ، آماندا سیلور ، لورن هینک و الیزابت مارتین ساخته شده و توسط والت دیزنی پیکچرز تهیه شده است. این فیلم براساس فولکلور چینی "Ballad of Mulan" ساخته شده و اقتباسی اکشن زنده از فیلم انیمیشن دیزنی در سال 1998 با همین نام است. در این فیلم لیو یفیعی به عنوان شخصیت ناشناس ، در کنار دونی ین ، جیسون اسکات لی ، یوسون آن ، گونگ لی ، و جت لی در نقش های نقش اصلی بازی می کنند.

برنامه هایی برای بازسازی زنده مولان در سال 2010 آغاز شد ، اما این پروژه هرگز عملی نشد. در مارس 2015 ، تلاش جدیدی اعلام شد و کارو در فوریه 2017 برای کارگردانی استخدام شد. لیو در نوامبر 2017 به دنبال تماس بازیگران از 1000 بازیگر ، در نقش اصلی بازیگران انتخاب شد و بقیه بازیگران در سال بعد به آن پیوستند. فیلمبرداری از اوت سال 2018 آغاز شد و تا نوامبر ادامه یافت و در نیوزلند و چین در حال وقوع بود.

قرار است مولان به طور تئاتری در 27 مارس 2020 در ایالات متحده منتشر شود.

تولید
توسعه
والت دیسنی پیکچرز از اقتباس یک عمل زنده از فیلم انیمیشن مولان در سال 1998 با ژانگ ضیایی ستاره بین المللی که چاک راسل به عنوان کارگردان انتخاب شده ابراز علاقه کرد. این فیلم ابتدا قرار بود فیلمبرداری را از اکتبر 2010 آغاز کند ، اما کنسل شد. [17] در تاریخ 30 مارس 2015 ، هالیوود ریپورتر گزارش داد که دیزنی مجدداً اقتباسی از فعالیتهای زنده را با تولید کریس بندر و جی. اسپینک تولید کرده است ، در حالی که الیزابت مارتین و لورن هینک در حال نوشتن فیلمنامه هستند. [18] در تاریخ 4 اکتبر 2016 ، اعلام شد که ریک جفا و آماندا سیلور دوباره فیلمنامه را بازنویسی می کنند ، با ترکیبی از تصنیف چینی و فیلم انیمیشن سال 1998 ، در حالی که جیسون رید به تهیه کنندگی این فیلم به همراه کریس بندر و جیک وینر پرداخت.

از آنجا که چندین فیلم اخیر هالیوود به سفید کردن متهم شده بودند ، از زمان گزارش هالیوود ریپورتر که هالیوود ریپورتر گزارش داد که دیزنی اقتباسی از زندگی مولان را انجام داده ، تحت نظارت جدی قرار گرفته است. یک دادخواست آنلاین با عنوان "به دیزنی بگویید که شما یک مولان را سفید نمی خواهید!" بیش از 100000 امضا دریافت کرد. [4] در 4 اکتبر سال 2016 ، دیزنی اعلام کرد که جستجوی جهانی برای یک بازیگر چینی برای به تصویر کشیدن نقش عنوان در حال انجام است. [20] تیمی از مدیران بازیگران از پنج قاره بازدید کردند و تقریباً 1000 کاندیدای این نقش را با معیارهایی دیدند که به مهارت های معتبر ورزش های رزمی ، توانایی صحبت به زبان انگلیسی واضح و کیفیت ستارگان نیاز داشتند. [21]

در 29 نوامبر 2017 ، لیو یفیعی بازیگر زن چینی و آمریکایی در این فیلم بازیگر شد تا نقش تیتراژ مولان را به تصویر بکشد. بسیاری این را به عنوان پیروزی برای تنوع در فیلم های دیزنی جشن گرفتند. [4] اطلاعیه های بازیگران بعدی در مورد Donnie en ، Gong Li، Jet Li، and Xana Tang در آوریل 2018 ساخته شد ، [5] [8] اوتکارش Ambudkar و ران یوان در ماه مه ، [22] Yoson An and Chum Ehelepola در ماه ژوئن ، [7] جیسون اسکات لی در ماه ژوئیه ، [6] Tzi Ma ، Rosalind Chao، Cheng Pei-Pei، Nelson Lee، Jimmy Wong and Doua Moua در ماه اوت ، [15] [23] و چن تانگ در ماه سپتامبر.

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 2 بهمن 1398 ساعت 18:53 | بازدید : 250 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

عاقبت فیلم Jumanji: Welcome to the Jungle در تاریخ 13 دسامبر در ایالات متحده منتشر می شود.

برای اولین هفته برنامه ریزی در ایالات متحده Jumanji: سطح بعدی می تواند فراتر از آنچه سونی پیشنهاد کرده است باشد
اگر سونی پیش بینی تعطیلات آخر هفته 36 میلیون دلاری در ایالات متحده را برای Jumanji: سطح بعدی پیش بینی کرده بود ، به نظر می رسد برخی از پیش بینی های جدید بسیار فراتر از آن است. در حقیقت ، طبق گفته هالیوود ریپورتر ، این فیلم که از 13 دسامبر در ایالات متحده اکران خواهد شد ، باید در آخر هفته بین 40 تا 50 میلیون درآمد داشته باشد.

Jumanji: سطح بعدی قطعاً می تواند از این واقعیت استفاده کند که Star Wars: Skywalker Rise هفته آینده منتشر می شود ، بنابراین این آخر هفته می تواند بسیار مثمر ثمر باشد. اما آیا به اندازه کسب درآمد فیلم اول کافی خواهد بود یا فراتر می رود؟

Jumanji: The Level Level و تریلر عجیب ASMR
اولین راه اندازی مجدد این حق رای دادن که از سال 1995 آغاز شد ، به جنگل خوش آمدید ، پاسخ بسیار خوبی از سوی منتقدین و مخاطبان داشت و تقریباً 1 میلیارد دلار در گیشه کسب کرد ، بنابراین سونی بلافاصله تصمیم به سفارش عاقبت داد ، که وارد سینماهای ما خواهد شد کریسمس.

جک بلک می تواند بعد از Jumanji بازنشسته شود: سطح بعدی!
در حقیقت ، این فیلم از 25 دسامبر به سینماهای ما می رسد ، تولید شده توسط سونی پیکچرز و توسط برادران وارنر سرگرمی ایتالیا توزیع می شود. بازیگران این فیلم عبارتند از: راک ، کوین هارت ، جک بلک ، کارن گیلان ، نیک جوناس ، دنی دیویتو و دنی گلوور و همچنین آوکوافینا ، الکس وولف ، مورگان ترنر ، Ser'Darius Blain و Madison Iseman.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 29 دی 1398 ساعت 20:38 | بازدید : 290 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

برای رسیدن به یک هدف شخصی ، باید بر موانع داخلی و خارجی مانع از آن شویم ، مانند فقدان: دانش ، مهارت ، انگیزه ، عزت نفس ، تعهد به خودشناسی و ترس از شکست.

اهداف زندگی آن دسته از فانوس دریایی هستند که هنگام حرکت در این دریا تاریک (دنیای در حال تغییر) ، شبها ما را روشن می کنند. "(ناشناس).

چه کسی اهداف شما را انتخاب می کند؟

زندگی را چگونه طی می کنید؟

آیا می دانید کجا می روید؟
کجا می خواهید بروید؟
یا آیا شما به سادگی مسیری را می گذرانید که نشانگر جامعه ای است که در آن زندگی می کنید ، مطابق آنچه به شما ارائه می شود واکنش نشان داده و عمل می کنید؟

اهداف مکانی است که ما می خواهیم به آن برسیم.
آنچه می خواهیم بدست آوریم
هدف چیزی است که ما به آن نرسیده ایم.
بنابراین ، برای دستیابی به آن باید کار کنیم.
وقتی در زندگی هدف داریم ، احساس انرژی ، خوش بینی و امید می کنیم.

آیا می دانید چگونه می توانید به یک هدف مهم دست یابید؟

برای رسیدن به اهداف مورد نیاز ما:

خود انگیزه
این انرژی است که از درون ناشی می شود.
این مبتنی بر مهمترین خواسته ها و ارزش های ما است.

تعهد
این آمادگی را دارد که قیمت را برای رسیدن به اهدافمان بپردازد.
این در رفتار ما و کارهایی که ما به آنها اختصاص می دهیم منعکس می شود.

انطباق و انعطاف پذیری.
جهان دائماً در حال تغییر است و ما هیچ کنترلی بر رفتار و احساسات افراد اطراف خود نداریم.
بنابراین ، هنگامی که اتفاقات غیرقابل پیش بینی رخ می دهد یا چیزهایی مانند آنچه فکر می کردیم نیست ، لازم است که بتوانیم تغییراتی را که لازم است ایجاد کنیم.

خودکنترلی عاطفی
احساسات لازم و جزئی از همه ما هستند.
اما لازم است تشخیص دهیم که چه زمانی باید آنها را کنترل کنیم ، طبق عقل عمل کنیم.

سازمان
ما نمی توانیم خیلی کارها را همزمان انجام دهیم و همچنین زمان نامحدودی نداریم.
به همین دلیل است که باید در رفتار خود نظمی انجام دهیم و اولویت های لازم را تعیین کنیم.

مراحل موفقیت

با تعیین اهداف.


از خود بپرسید: من چه می خواهم؟
برای دستیابی به اهدافمان ، لازم است بین نیازهای خود و نیازهایی که توسط فرهنگ یا افراد پیرامون مطرح می شود ، تمایز قائل شویم.

شناخت نیازهای دیگران مهم است.
اما شناخت و احترام به آنها به معنای این نیست که ما باید آنها را خودمان قرار دهیم.

بسیاری اوقات می دانیم که چه چیزی را نمی خواهیم ، اما همیشه نمی دانیم که انجام می دهیم.
اما می توانیم دریابیم

از خود بپرسید:

چرا یا برای چه چیزی می خواهم؟
حالا چه چیزی به من آسیب می رساند ، نداشتن یا انجام دادن ...؟
با رسیدن به هدفم زندگی ، رابطه ، شخص و غیره چگونه تغییر خواهد کرد؟
پاسخ ها را بنویسید.

به یاد داشته باشید که واقع بین بودن در هدف و منافع بسیار مهم است.

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
برای موفقیت ، باید به ما ایمان داشته باشیم ، به این اعتماد که بتوانیم به آن برسیم.

به تمام اوقات فکر کنید که به آنچه پیشنهاد داده اید رسیده اید ، حتی اگر فکر می کنید که آنها دستاوردهای ارزشمندی هستند.
آنها را با توجه به اهمیت و بزرگی که دارند ارزیابی نکنید.

آنها را فقط به عنوان علامتی در نظر بگیرید که مواردی وجود دارد که می توانید به آنها دست یابید و بنابراین ، آنچه نمی دانید یا نمی توانستید ، می توانید یاد بگیرید.

وقتی احساس بی تحرکی کردید یا اشتباه کردید آن را یادداشت کنید.

این عبارت را بیان کنید: "اگر من موفق نشده ام ، می توانم یاد بگیرم که آن را انجام دهم" بخشی از زندگی روزمره شماست.

اگر چندین بار سعی کرده اید کاری انجام دهید و موفق نشده اید ، شاید لازم باشد آن را متفاوت انجام دهید یا شاید به کمک احتیاج دارید.
نگاهش کن


به خودتان تعهد دهید.

عواقب مثبتی که به دست می آورید و کارهایی که برای رسیدن به آن باید انجام دهید را شرح دهید.

از خود بپرسید که آیا ارزش تلاش شما را دارد؟

اگر ما مایل به تلاش نباشیم ، هدف ما واقعاً مورد نظر ما نیست یا براساس چیزی است که ما با قلب باور نمی کنیم و نمی خواهیم.

اهدافی را تعیین کنید که واقعاً به شما انگیزه می دهند.

باشد که قلب و ذهن شما درگیر شود.

 


مسئولیت خود را بپذیرید.
برای موفقیت در اهداف و زندگی ما ، باید بدانیم که بخش عمده ای از آنچه برای ما اتفاق می افتد ، نتیجه تصمیمات و رفتارهای ماست.
وقتی آن را نپذیریم و دیگران ، زندگی ، شانس و غیره را سرزنش کنیم ، مشکلات را برطرف نمی کنیم و احساس قربانی ، ناتوان و آسیب پذیر می کنیم.
این نگرش ما را فلج می کند یا ما را به سمت تصمیم گیری اشتباه سوق می دهد.

تصدیق کنید که اشتباه کردیم عملی شجاعت و صداقت است.
این به ما امکان اصلاح و یادگیری را می دهد.
انکار آن خطا را از بین نمی برد بلکه فقط آن را افزایش می دهد.

به یاد داشته باشید که ما انسان هستیم و بنابراین قابل قبول است.
ما نیستیم و نمی خواهیم کامل باشیم ، اما همیشه می توانیم پیشرفت کنیم. همیشه می توانیم مسئولیت خود را بپذیریم.

هدف خود را بنویسید.
هنگامی که ما هدفی را نمی نویسیم ، می تواند یک خیال ساده باقی بماند.

با نوشتن آن ، می توانیم اهداف خود را با وضوح بیشتری ببینیم و بتوانیم خود را متعهد بدانیم.
نوشتن آن به طور واضح و مشخص به ما این امکان را می دهد تا دستاوردهای خود را ببینیم و کارهایی را که باید انجام دهیم تا به هدف برسیم.
مهم است که آن را به روشی مثبت بنویسیم: کاری که می خواهیم انجام دهیم و نه آنچه می خواهیم جلوی کار خود را بگیریم.

بهتر است بگوییم:
وقت خود را سامان خواهم داد ، چه بگویم دیگر غیرممکن نیستم.

طرز صحبت و تفکر ما بر برنامه نویسی ناخودآگاه ما تأثیر می گذارد.


آن را تحلیل کنید
آیا به شما بستگی دارد؟
آیا قابل دستیابی است؟
آیا با توجه به ویژگیهای یک هدف تثبیت شده مطرح می شود؟


هر روز که از خواب برخیزید و به رختخواب بروید ، آن را با صدای بلند بیان کنید.
هرچه بارها آن را به خاطر بسپارید و بیان کنید ، ترجیحاً با صدای بلند ، به آن نزدیکتر خواهید شد.

مهم است که در بعضی مکان ها عباراتی ، نقاشی ، تزئینات و غیره قرار دهید. ممکن است مدام به شما یادآوری کنم.
این نه تنها به شما در یادآوری کمک می کند ، بلکه ناخودآگاه شما روی آن کار می کند.

اغلب از خود بپرسید:
"آنچه من انجام می دهم به من کمک می کند تا به هدف خود برسم؟"
اگر اینطور نیست ، هدف و برنامه عمل خود را مرور کنید.


وضعیت فعلی خود را تجزیه و تحلیل کنید.
شما باید بدانید که نقطه شروع شما چیست ، تا بدانید که به کجا بروید و چگونه این کار را انجام دهید.
رسیدن به آکاپولکو از Cuernavaca یکسان نیست از کانادا.


هدف را به اهداف کوتاه مدت و میان مدت یا مراحل کوچک تقسیم کنید ، که شما را به هدف نهایی نزدیک می کند.
به عنوان مثال:
اگر می خواهید زمان بیشتری را با شخصی به اشتراک بگذارید ، تا رابطه با او را بهبود ببخشید ، می توانید بگویید:

من قصد دارم روزانه با او با تلفن صحبت کنم.
یک بار در ماه یا یک هفته ، من قصد دارم یک صبح یا چند ساعت برنامه ریزی کنیم ، تا بتوانیم با هم کاری انجام دهیم
به مدت 6 ماه یا در پایان سال ، آنچه را که لازم است برای مسافرت در کنار هم بگذرانیم برنامه ریزی می کنم.

این امر در مورد هر نوع هدف: بهداشت ، شغل ، شخصی ، و غیره کاربرد دارد ، اگرچه بسته به هدف و نیازهای شما ممکن است زمان و فعالیت ها متفاوت باشد.

اگر این هدفی است که شامل شخص دیگری می شود ، باید خواسته ها ، زمانها و نیازهای آنها را نیز در نظر بگیرید.


برای رسیدن به هدف نهایی و تاریخ های میانی مهلت تعیین کنید تا پیشرفت عینی را بررسی کرده و در صورت لزوم تصحیح کنید.
وقتی مهلتی نباشد ، ما کارها را برای بعداً رها می کنیم و آنها را انجام نمی دهیم.
وقتی می گوییم: "دوست دارم ، روزی من ... در آینده خواهم بود ..." ، ما عمل نمی کنیم.
قرار دادن تاریخ "ما را مجبور می کند".
یکی از اصلی ترین تفاوت های بین یک رویا و یک هدف قابل دستیابی این است که مهلت آن را داشته باشد.

موانع احتمالی را ایجاد می کند:
زمان ، عادت های بد ، کمبود اطلاعات یا دانش ، موقعیت های خاص و غیره.
وضعیت جدید می تواند اضطراب ایجاد کند.
به یاد داشته باشید که این اضطراب موقتی است.
با پیشرفت در دستاوردهای خود ، اعتماد به نفس و رضایت بیشتری خواهید داشت.
تا زمانی که یاد بگیریم هر اصل دشوار است.

مناطق دیگر زندگی ما و احساساتی که با آنها همراه است نیز می تواند اهداف ما را مانع کند.

فراموش نکنید که زندگی ما از موقعیت ها ، فعالیت ها و افراد مختلف تشکیل شده است و نباید اجازه دهیم که آنها در مسیر اهداف خود قرار بگیرند.
اما اجازه ندهید که اهدافتان باعث شوند افراد و فعالیتهای مهم زندگی خود را فراموش کنید.
بیاموزید که به هر موقعیت یا رابطه زمان مهمی بدهید.

مانع دیگر تمرکز روی مشکل و ماندن در آنجاست.
روی راه حل و چگونگی دستیابی به آن متمرکز شوید.


مهارت ها و دانش موردنیاز خود را برای غلبه بر موانع و رسیدن به اهداف خود مشخص کنید: منابع مادی ، پشتیبانی عاطفی ، زمان ، اطلاعات ، کمک به افراد دیگر و غیره.
از خود بپرسید:
نقاط قوت یا توانایی های من که می توانند به من کمک کنند چیست؟
آیا به کمک نیاز دارم؟
چه کسی

از شما کمک بخواهید.
آنچه را که برای یادگیری یا پیدا کردن آن در افراد دیگر دارید باید بیاموزید.
به یاد داشته باشید که غیرممکن است که همه چیز را بدانید و در همه چیز متخصص باشید.

یک برنامه عملی دقیق و واضح تهیه کنید.

یک طرح کلی ایجاد کنید و وقتی کار را روی آن انجام دهید ، آنچه را که لازم است اضافه کنید یا اصلاح کنید.

 

نتایج را بطور مداوم تجسم کنید.
آرامش و تصور کنید که کارهای خاصی انجام دهید که نتیجه رسیدن به هدف و لذت بردن از آنچه به دست آمده است.
آن را با تمام جزئیات ممکن در تخیل خود ببینید.
تصور کنید و به این فکر کنید که چگونه احساس می کنید.
هرچه بیشتر این تمرین را انجام دهید ، راحت تر می شود که باشید.
این یک روش اثبات شده برای تسهیل کار مغز است.
اما روی مثبت تمرکز کنید.

اگر در ابتدا آرامش یا تجسم را دشوار کردید ، به شخصی مراجعه کنید که تجربه دارد و می تواند به شما کمک کند.
ترجیحاً کسی که این کار را بطور حرفه ای انجام دهد.


هدف خود را با کسی که برای شما مهم است به اشتراک بگذارید.
انجام این کار به ما کمک می کند تا خودمان را متعهد بدانیم و به ما این امکان را می دهیم که شخصی داشته باشیم تا به ما کمک کند ، وقتی به آن احتیاج داریم یا وقتی می خواهیم ابراز تردید یا احساس خود کنیم به ما گوش فرا دهیم.
اما انتخاب شخص مناسب بسیار مهم است:
کسی که به شما علاقه دارد.
از خود انتقاد نکنید ، مورد حمله قرار ندهید و از این موضوع خنده دار نشوید ، اگرچه می تواند اختلاف خود را در مورد برخی از رفتارهای شما ابراز کند.


هدف خود را مرتباً بررسی کنید تا پیشرفت خود را ارزیابی و تشخیص دهید و در صورت لزوم تصحیح کنید.
همانطور که ما روی یک هدف کار می کنیم ، می تواند تغییر کند و یا می توانیم درک کنیم که مراحلی که در نظر گرفته ایم مناسب ترین نیستند.
هر چند بار که لازم باشد تصحیح کنید.
اصلاح به معنای عدم موفقیت نیست.
این بدان معناست که چیز جدیدی یاد گرفته ام ، که نیازها ، انتظارات ، روش تفکر یا درک من را تغییر داده است.
از دانش جدید بهره ببرید.


دستاوردهای خود را حتی اگر کوچک باشند با صدای بلند بشناسید.
مهم نیست اندازه یا اهمیت دستاوردها یا پیشرفت ها باشد.
اینها برای "چقدر" ما پیشرفت نمی کنند ، بلکه به این دلیل است که آنها ما را به هدف نزدیک می کنند و به دلیل اینکه تلاش و تمایل ما را برای رسیدن به هدف نشان می دهند.

حداقل یک عمل روزانه انجام دهید.

حتی اگر هدف ما بلند مدت باشد ، هر روز می توانیم کاری در مورد آن انجام دهیم:
هدف یا برنامه های ما را به خاطر بسپارید.
دستاوردهای ما را بشناسید
برنامه های ما را مرور کنید.
موفقیت را تجسم کنید.
و غیره

به یاد داشته باشید که آینده نتیجه هر لحظه فعلی است ، یعنی همان چیزی است که ما واقعاً می توانیم زندگی کنیم.

 

از امروز شروع کنید

به یاد داشته باشید که دستیابی به هدفی که شما انتخاب کرده اید ، پس از یک تحلیل خوب ، می تواند مزایای بیشتری را از آنچه انتظار می رود فراهم کند و تأثیر مطلوبی بر عزت نفس شما بگذارد.

 

به یاد داشته باشید:

راه موفقیت با اطلاعات ، عمل و پشتکار شکل می گیرد.
هر مرحله ، هرچند اندک ، شما را به هدف نزدیکتر می کند.

شما می توانید آن را انجام دهید.

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آخرین عناوین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد